صبر اباعبدالله (ع) در مصيبت حضرت علياصغر (ع)
مقاله حاضر از 3 بخش تشکيل شده که بخش اول به مفهوم صبر پرداخته، در بخش دوم به بررسي مفهوم صبر از ديدگاه قرآن و روايات پرداخته و در بخش سوم مصاديقي از صبر در کربلا ذکر شده است.
مفهوم صبر
صبر در لغت به معناي حبس و باز داشتن است. هرگاه کسي خويشتن را از فعلي اختياري باز دارد صبر کرده است. صبر يعني تحمل چيزي که انسان از آن کراهت دارد. صبر عاملي است که درون انسان را از اضطراب و تشويش، زبان را از شکايت و اندام انسان را از رفتارهاي نابهجا و غيرمعقول باز ميدارد1. يکي از مهم ترين و با ارزشترين کرامت هاي اخلاقي صبر است. گوهري که نصيب هر کس نميشود و تنها عده اندکي توفيق به دست آوردن آن را پيدا مي کنند.
خداوند متعال در روايتي زيبا صبر را از اخلاق خود شمرده و داوود پيامبر(ع)را توصيه به کسب آن مينمايد: اوحي الله الي داوود(ع) تخلَق باخلاقي و انَ من اخلاقي الصبر: خداوند به داوود وحي نمود که متخلَق به اخلاق من شو و به تحقيق که يکي از خلقيات من صبر است3.
اسامي مختلف صبر
صبر لفظ عامي است که گاهي به سبب اختلاف مواردش، اسامي مختلفي پيدا ميکند. اگر صبر، تحمل مصيبتي باشد به آن همان صبر ميگويند، و در مقابل آن جزع قرار دارد که به معناي ناله کردن و به صورت زدن و گريبان دريدن است. اگر منظور از صبر مقاومت در مقابل مقتضيات غنا و ثروت باشد، حفظ نفس ناميده ميشود و مخالف آن سرکشي و ناشکري است. صبر به معناي مقاومت در جنگ را شجاعت ميگويند که مخالف ترس است. در فرو بردن خشم، به صبر حلم و بردباري گفته ميشود که در برابر غضب قرار ميگيرد. اگر کاربرد صبر در حادثهي بيزار کنندهاي باشد، سعهي صدر و در مقابل آن ضيق صدر نام ميگيرد. کاربرد صبر اگر در ترک وسايل زندگي باشد زهد، و مخالفش حرص ناميده ميشود. همچنين صبر بر کمبود امکانات زندگي را قناعت ناميدهاند.
امام علي (ع) در روايت زير به بعضي از مصاديق صبر اشاره کرده است: الصبر عن الشهوةِ عفة ٌو عن ِالغَضَبِ نَجَدةً و عن المصِيبَةِ وَرَعٌ؛ صبر و خويشتن داري از شهوت، عفت است و از خشم، شجاعت و از معصيت، پارسايي3.
صبر امري معنوي است نه ظاهري و در پرتو صبر سراسر روح و روان و وجود صابر آميخته با مقاومت و شکست ناپذيري ميگردد و آثار درخشاني خواهد داشت که پيروزي و موفقيت در هر امري بسته به ميزان مقاومت روحي و صبر انسان است. در روايات از صبر به رأس ايمان، تعبير شده است و امير مؤمنان علي(ع) ميفرمايد:
«و عليکم بالصّبر، فإن الصبرَ من الايمان ِ کالرأس ِ من الجَسُد…؛ بر شما باد به صبر، چرا که صبر در برابر ايمان، مانند سر در برابر بدن است. بدني که بي سر است خير ندارد، همچنين ايماني که صبر ندارد خيري در آن نيست4».
همچنين از امام حسين(ع)، از پيامبر خدا(ص) فرمودند: صبر کليد گشايش است.
با نظري به اين دو روايت و ساير روايات وارده در خصوص اين فضيلت بزرگ، به اهميت و جايگاه آن نزد شارع مقدس پي ميبريم. پيروزي در عرصههاي مختلف اجتماعي و فردي، در گرو صبر بر مصائب و مشکلاتي است که ممکن است، حرکت انسان را سدّ نموده و با اندک بي صبري و بي حوصلگي طعم ناخوشايند شکست و ناکامي را به او بچشاند.
پيشرفتهاي بشر در زمينههاي گوناگون، همگي مرهون ساختن با شرايط سخت و ناگواري چون کم خوابي، کم کردن تفريح و زدن راه سرگرميهايي است که نفس خواهان آنهاست اما ممکن است انسان را از حرکت سريع به سمت هدف خود باز دارد.
مشکلات و مصائب گاهي نه تنها فقط جنبهي بازدارندگي نداشته بلکه با واداشتن انسان به تلاش و تکاپو و درنورديدن آنها، زمينهي پيروزيهاي بزرگ را فراهم ميسازد. گاهي هم بروز ناملايمات در زندگي بشر، وسيلهي آزمايش و امتحان اوست. به عنوان مثال فراهم شدن زمينهي ارتکاب به برخي گناهان، مجالي بر امتحان ايمان مؤمنين بوده و صبر بر اين فرصتها بر منزلت ايمان آنان افزوده و به عکس، تسليم در برابر شرايط گناه، باعث تنزّل درجات ايمان ميشود. تسليمشدن هميشگي در مقابل شرايط گناه نشان از بي صبري است و همانگونه که در روايت بالا آمد نشان دهندهي از بين رفتن ايمان است.
بنابراين با حضور و جولاندهي نفس و شيطان، موانعي بر سر راه طاعت و بندگي ايجاد ميشود که راه برون رفت از آن، جز متوسل شدن به ابزار نيکوي صبر و تحمل چيز ديگري نميتواند باشد5 .
بررسي مفهوم صبر از ديدگاه آيات و روايات
لفظ صبر و مشتقات آن به کرات در قرآن آمده است براي نمونه:
سوره بقرة: آيات 153 و 155، سوره آل عمران: آيات 143 و 300، سوره أنفال: آيه 46، سوره انبيا: آيه 85 ، سوره قصص: آيه 80، سوره نحل: آيه 136، سوره سجده: آيه 34، سوره اعراف: آيه 13 و ….
به عنوان نمونه آيهي پاياني سورهي مبارکه آل عمران، در بردارندهي چهار برنامه براي رستگاري مؤمنان است که رأس اين برنامهها دستور به صبر است :
« يَا أَيُّهَا الّذِينَ ءَامَنُوا اصْبِروُا وَصَابِروُا و رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُنَ؛ اي کساني که ايمان آورده ايد (درمواجهه با مشکلات) صبر کنيد و در برابر دشمنان نيز پايداري و از مرزهاي خود مراقبت کنيد و از خدا بپرهيزيد ؛ شايد رستگار شويد».
دستورات چهارگانه که در اين آيه آمده است همگي مطلق و بدون قيد است:
« إِصبِروُا، صابِروُا، رَابِطوُا وَ اتَّقُوا». بنابراين صبر در اين آيه شامل همه انواع صبر از قبيل صبر بر شدائد، صبر در اطاعت خدا و صبر بر ترک معصيت است، و منظور از آن، صبر تک تک افراد است.
«رَابِطوُا» به معني شدت مواظبت و محافظت در مقابل دشمن است. بنابراين جامعهي مؤمنين زماني روي فلاح و رستگاري را به خود ميبيند که هم در طاعت خدا، هم در مقابله با معصيت و هم در مواجهه با دشمنان از خود صبر و شکيبايي نشان داده و مراعات حدود تقوا را بنمايد6.
در سوره بقره آيه 155 مي فرمايد :
وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِينَ؛ البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى و بينوايى و بيمارى و نقصان در محصول مى آزماييم و شکيبايان را بشارت ده.
نکته در اين آيه اين است که کمبودها نواقص و مشکلاتي که در طول زندگي براي ما پيش مي آيد همه براي آزمايش و امتحان ماست.
و از آنجا که پيروزى در اين امتحانات جز در سايه مقاومت و پايدارى ممکن نيست در پايان آيه مى فرمايد:" و بشارت ده صابران و پايداران را" (وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ).
آنها هستند که از عهده اين آزمايشهاى سخت به خوبى بر مى آيند و بشارت پيروزى متعلق به آنها است، اما سست عهدان بى استقامت از بوته اين آزمايشها، سيه روى درمى آيند.
آيهي بعد صابران را معرفى کرده مى گويد:" آن ها کسانى هستند که هر گاه مصيبتى به آنها رسد مى گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم (الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ).
توجه به اين واقعيت که همه از او هستيم اين درس را به ما مى دهد که از زوال نعمت ها هرگز ناراحت نشويم، چرا که همهي اين مواهب بلکه خود ما تعلق به او داريم، يک روز مى بخشد و روز ديگر مصلحت مى بيند و از ما باز مى گيرد و هر دو صلاح ما است و توجه به اين واقعيت که ما همه به سوى او باز مى گرديم به ما اعلام مى کند که اين جا سراى جاويدان نيست زوال نعمتها و کمبود مواهب و يا کثرت وفور آنها همه زودگذر است، و همه اين ها وسيله اى است براى پيمودن مراحل تکامل، توجه به اين دو اصل اساسى اثر عميقى در ايجاد روح استقامت و صبر دارد.
بديهى است منظور از گفتن جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ تنها ذکر زبانى آن نيست، بلکه توجه به حقيقت و روح آن است که يک دنيا توحيد و ايمان در عمق آن نهفته است7.
نتيجه اين است که هر چه ايمان بيشتر باشد در مواجهه با مصائب و مشکلات صبر و شکيبايي بيشتري ميتوانيم داشته باشيم.
در قرآن مي بينيم که خداوند عنايت ويژهاي نسبت به صابران داشته و مژده ها و بشارتهاي زيادي به آنها داده است:
1- محبّت. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» 2- نصرت. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» 3- بهشت. «يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» 4- پاداش بى حساب. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» 5- بشارت. «بَشِّرِ الصَّابِرِينَ8»
بر اساس آيه 34 سوره رعد ملائکه الهي نيز اهل بهشت را به دليل صبرشان ميستايند« سَلَامٌ عَلَيْکمُ بِمَا صَبرَْتمُْ فَنِعْمَ عُقْبىَ الدَّارِ»: سلام بر شما به پاداش صبري که کرديد پس چه نيک است سرانجام اين سرا.
اگر ملائکه الهي بهشتيان را از ميان همه خصايص به واسطه صبرشان مورد ستايش و سلام قرار ميدهند، به اين دليل است که همه خوبي ها به کمک صبر شده و هم چنين تمام زشتي ها و پليديها به مدد صبر و استقامت است که از انسان دور ميشوند و اگر اين موهبت الهي نبود، نه کسب هيچ خير و خوبي ميسر بود و نه دوري از هر شر و بدي9.
خداوند در سوره مبارکه آل عمران آيه 143مي فرمايند: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ» ؛ آيا گمان داريد که (با ادّعاى ايمان) وارد بهشت شويد، در حالى که هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را معلوم نساخته است؟
در تفسير نور، ج2، ص: 165 اين گونه آمده که اين آيه، به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره مى کند. زيرا راه بهشت از طريق صبر و جهاد است. قرآن مى فرمايد: «سَلامٌ عَلَيْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» سلام بر شما اهل بهشت، به خاطر صبر و مقاومتى که داشتيد. در اين تعبير لطفى است، نمى گويد سلام بر شما به خاطر حج و روزه و يا خمس و زکات، زيرا انجام هر عملى نيازمند صبر و پايدارى است.
کليد بهشت، صبر و جهاد است. صبر در برابر مصيبت، معصيت و انجام عبادت و حضور در جبهه ى جهاد اکبر و جهاد اصغر. «وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ» صبر و مقاومت، همراه با جهاد لازم است. زيرا شروع جنگ و ادامهى آن و عوارض و آثار بعد از جنگ، همه و همه نيازمند صبر و بردبارى است10.
همچنين با توجه به آيه 17 سوره لقمان که ميفرمايد: يَابُنىََّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ اصْبرِْ عَلىَ مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَالِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ؛ اى پسرک من، نماز بگزار، و امر به معروف و نهى از منکر کن و بر هر چه بر تو رسد صبر کن که اين از کارهايى است که نبايد سهلش انگاشت.
در اين آيه ميبينيم که بعد از تحکيم پايههاى مبدأ و معاد که اساس همه اعتقادات مکتبى است به مهمترين اعمال يعنى مسأله نماز پرداخته، مىگويد:
" پسرم نماز را بر پا دار" (يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ) و بعد از برنامه نماز به مهم ترين دستور اجتماعى يعنى"امر به معروف و نهى از منکر" پرداخته مىگويد: مردم را به نيکي ها و معروف دعوت کن و از منکرات و زشتي ها بازدار (وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ).
و بعد از اين سه دستور مهم عملى به مسأله صبر و استقامت که در برابر ايمان همچون سر نسبت به تن است، پرداخته مىگويد: " در برابر مصائب و مشکلاتى که بر تو وارد مىشود، صابر و شکيبا باش که اين از وظائف حتمى و کارهاى اساسى هر انسانى است (وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ). نکته ي قابل ذکر در اين آيه اين است که صبر و شکيبايي اساس هر کار مي باشد.
مسلم است که در همه کارهاى اجتماعى مخصوصا در برنامه امر به معروف و نهى از منکر، مشکلات فراوانى وجود دارد، و سود پرستان سلطهجو، و گنهکاران آلوده و خودخواه، به آسانى تسليم نمىشوند، و حتى در مقام اذيت و آزار، و متهم ساختن آمران به معروف و ناهيان از منکر بر مىآيند که بدون صبر و استقامت و شکيبايى هرگز نمىتوان بر اين مشکلات پيروز شد11.
صبر درروايات و احاديث
در روايات فراواني از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) صحبت از صبر و شکيبايي به ميان آمده و با دقت و توجه در اين احاديث در مييابيم که صبر داراي درجاتي است که در اين جا چند نمونه از آن را ذکر خواهيم کرد.
امام صادق (ع) در روايتي دلنشين اهل صبر را به دو گروه تقسيم مي نمايد. گروه نخست از اهل صبر کسانياند که از بلا و مصائبي که دامن گيرشان مي شود کراهت داشته و دلخور ميگردند اما با اين وجود قرار از کف نداده و زبان به شکوه و شکايت نزد هر کس و نا کسي نميگشايند، حضرت اين گروه را عوام مي نامد و پاداش صبرشان را بشارتهاي الهي ميشمارد (و بشَّر الصابرين)
گروه دوم کسانياند که نه تنها از مصيبت و بلاهاي نازله کراهتي نداشته و خم به ابرو نميآورند بلکه با کمال ميل و روي گشاده به استقبالشان رفته و آن را نشانه نظر و لطف الهي به خود ميدانند و زبان حالشان اين خواهد بود که:
اگر با ديگرانش بود ميلي ...... چرا ظرف مرا بشکست ليلي
حضرت صادق(ع) اين گروه را خواص ناميده و پاداش صبرشان را همراهي حضرت حق با آنها ميشمارد (انّ الله مع الصابرين)
پس خواص از اهل صبر کسانياند که به مقام رضا دست پيدا نمودهاند.(رضايت خواص از مصائب و مشکلات به معني اين نيست که آنها از اين بلاها آزرده نمي شوند، آزرده ميشوند؛ اما چون رضايت خداوند را در تحمل اين سختيها ميبينند به تحمل آن مصائب رضايت ميدهند).
تفاوت ميان صبر با کراهت قلبي و صبر همراه با رضايت به اندازه فاصله ايمان با يقين است که هر چه بر ايمان انسان افزوده گردد و به وادي يقين نزديکتر شود به همان اندازه هم از کراهت و ناخوشنودي او نسبت به پيشامدهاي نا گوار و بلايا و مصائب کاسته ميشود تا به مرز رضاي از آنها برسد و از گروه عوام از اهل صبر جدا گشته و به سُلک خواص از صابرين بپيوندد.
ٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ الْيَقِينِ فَافْعَلْ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِي الصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُ خَيْراً کَثِيراً وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا13.
رسول خدا(ص) فرمود: اگر بتوانى که صبرى همراه با يقين و باور داشته باشى چنين کن و اگر توان آن ندارى [باز هم] صبر کن زيرا در صبر کردن بر امورى که ناخوشايند توست خير بسيارى وجود دارد، و بدان که نصرت و پيروزى همراه با صبر است و گشايش همراه با مشقّت و سختى است «همانا با سختى، آسانى و گشايشى هست، همانا با سختى گشايشى است».
و در روايتي ديگر حضرت رسول(ص) فرق بين خواص از اهل صبر با عوام از آنها را اين چنين شرح ميدهد: إِذَا أَحَبَ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ فَإِنْ صَبَرَ اجْتَبَاهُ فَإِنْ رَضِيَ اصْطَفَاه؛ اگر خدا بندهاي را دوست بدارد او را گرفتار ميسازد. پس اگر صبر کرد او را انتخاب ميکند و چنان چه راضي باشد او را بر ميگزيند13.
باز از رسول خداست که: الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَ مِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّ مِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَ مِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.
رسول خدا(ص) فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مصيبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه، پس هر که بر مصيبت صبر کند تا آن را با تسلى خوبى رد کند، خدا برايش 300 درجه نويسد که ميان هر درجه تا درجه ديگر به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين باشد و هر که بر طاعت صبر کند خدا برايش 600 درجه نويسد که ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان قعر زمين تا عرش باشد و هر که از معصيت صبر کند، خدا از برايش نهصد درجه بنويسد، که مسافت ميان درجهاى تا درجهاى ديگر، چون مسافت ميان قعر زمين است تا منتهاى عرش14.
حضرت اباعبداللَّه(ع) فرمود:
هنگامى که جبرئيل(ع) خبر شهادت حضرت اباعبداللَّه الحسين(ع) را به پيامبر خدا(ص) رساند آن جناب دست اميرالمؤمنين على(ع) را گرفته و مقدار زيادى از روز را با هم خلوت کرده و هر دو گريستند، و از يک ديگر جدا نشدند مگر آن که جبرئيل(ع) بر ايشان نازل شد و عرضه داشت:
پروردگارتان سلامتان مىرساند و مىفرمايد: صبر نمودن را بر شما واجب و لازم نمودم. سپس حضرت فرمودند: هر دو صبر کرده و بىتابى نکردند15.
جلوههاي صبر در کربلا
در اين جا بحث صبر و شکيبايي را در بخش جلوههاي معنوي امام حسين(ع) و از شاخههاي ايمان ذکر ميکنيم که صبرِِ گسترده حسين(ع) بيانگر ايمان وصفناپذير آن حضرت(ع) است.
امام حسين(ع) ميفرمايد: هر جا حقي بر گردن تو لازم ميافتد اگر آن را خوش نداشتي، بر ناخوشي، شکيبا باش و در هر چه که هواي نفس تو دوست دارد و تو را بدان ميخواند نيز شکيب بورز.
آن حضرت(ع) در روز عاشورا به يارانش فرمود: گواهي ميدهم که شهادتِ شما امضا شده است. پس از خدا پروا کنيد و شکيبا باشيد.
دعوت فرزندش علي اکبر(ع) به شکيبايي
امام صادق از امام باقر از امام زين العابدين(ع) نقل ميکنند که: چون علي اکبر براي مبارزه به سوي لشکر عمرسعد رفت امام حسين(ع) چشمش گريان شد و گفت: «خدايا! تو بر آن گواه باش که فرزند پيامبرت و شبيهترين مردم به او در شکل و خو، به سوي آنان بيرون شد». علي اکبر، شروع به رجز خواني کرد و گفت: من، علي بن حسين بن علي ام. ما و آل خدا به پيامبر (ص) سزاوارتريم. آيا نميبينيد که چگونه از پدرم حمايت مي کنم؟
آنگاه ده تن از دشمنان را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت:اي پدر، عطش!
امام حسين(ع) فرمود: «پسر عزيزم شکيبا باش. جدت با کاسهي پر، تو را سيراب ميکند».
علي اکبر بازگشت و باز جنگيد تا چهل نفر از آنان را کشت. سپس، خود به شهادت رسيد. درود خدا بر او باد16!
صبرامام (ع) در مصيبت علي اصغر (ع)
در روز عاشورا پس از آن که تير بر گلوي نازکتر از گل حضرت علي اصغر(ع) نشست،امام گريه کرد، دو دست خود را زير گلوي فرزند شير خوارش نهاد، سپس فرمود: «اي نفس شکيبايي پيشه کن و آنچه را بر تو وارد ميشود، به حساب خدا قرار ده. خدايا! آنچه را در حال حاضر بر ما واقع ميشود، ميبيني، پس آنرا پشتوانهاي براي روز قيامتمان قرار ده17».
سپس بر جنازه او نماز گذارد، امام خود به اين امر واقف بودند که خواندن نماز بر روي جنازه طفل شيرخوار واجب نيست امَا از آنجا که اين مصيبت بر امام حسين(ع) تمام شد، ميخواست که مطابق آيه 45 سوره بقره از صبر و نماز هر دو ياري جويد، تا طاقت و توان تحمل مصيبت به اين سنگيني را داشته باشد18.
نمونه صبر و شکيبايي امام حسين (ع) در هنگام شهادت
امام حسين(ع) در شکيبايي نمونه بود و در همهي مراحل به شکيبايي سفارش ميکرد. او به هنگام آخرين وداع با خاندانش، آنان را توصيه به صبر کرد و ضمن اندرز حکيمانه، آنان را از وارد آوردن خراش و صدمه بر چهره و پارهکردن گريبان و جزع و بيتابي نهي فرمود ولي از گريه بازشان نداشت.
آري تنها از دخترش خواست تا پدر زنده است نگريد و قلب او را شعله ور نسازد.
آنگاه که با زخمهاي بيشمار و فرق شکافته و پيشاني شکسته و سينه در هم کوبيده و سوراخ شده از تير سه شعبه بر ريگهاي تفتيده نينوا افتاده است و در همان حال تيرهاي ستم در گلو و حلق و گردنش فرو نشسته، زبان از شدت عطش و بسياري حرکت، مجروح و جگر شعلهور و لبها خشک است، قلب مبارکش از سويي با ديدن انبوه شهيدان بر خون طپيدهاش سوخته و از دگر سو، با نظاره بر خاندان محاصره شدهاش سخت بريان و در تب و تاب است.
دست مبارک با ضربت شقاوت پيشهها قطع و نيزهاي بر انتهاي پايش نشسته و محاسن و سر و صورت به خون آغشته است. در همان شرايط از يک طرف فرياد دادخواهي خاندان را ميشنود و از طرف ديگر صداي شادماني و شماتت دشمنان را، چون چهره از خاک برميدارد و ديده به اين سو و آن سو ميگشايد، پيکرهاي به خون آغشتهاي را مينگرد که در کنار هم چيده شدهاند، ولي با همه اين پيشامدهاي سهمگين و مصايب بزرگ و طاقت فرسا چون کوهي ثابت و استوار بر موضع بر حق و قهرمانانهاش ايستاده است، نه آهي ميکشد نه دريغي ميدارد و نه يک قطره اشک ضعف در برابر دشمن مي ريزد، تنها زير لب زمزمه دارد که:
«صبراً علي قضاءک لا معبود سواک، يا غياث المستغيثين» بار خدايا! من در برابر حکم تو شکيبايم! جز تو معبودي نيست، اي فرياد رس دادخواهان19.
که «عبدالله بن عماربن يغوث» مي گويد:
فوالله!ما رايتُ مکثوراً قط ّ قد قُتلَ وُلدهُ اهلُ بيتهِ وصَحبُه، اربَطَ جاشاً و لا امضي جناناً؛ سوگند به خدا! هرگز مرد مغلوب و گرفتاري مانند حسين(ع) نديدم که فرزندان و خاندان و يارانش کشته شده باشند و در عين حال دلاورتر، استوارتر و قوي تر از آن حضرت(ع) نباشد.
حضرت در لحظههاي آخر عمر نيز در مناجاتش با خدا از صبر و استقامت ميگفت و عرض ميکرد: پروردگارا ! بر قضاي تو صبر و استقامت مي کنم30.
صبر حضرت زينب (س)
و امَا شخصي که قهرمان همه جانبه «صبر و بردباري» در حماسهي عاشورا است همان زينب کبري(س) است.
آن حضرت(ع) قطع نظر از مصايبي که در فراق جدَ، پدر و مادر و برادر و خود متحمل شد، تنها در قضيهي عاشورا، شهادت و به خون غلتيدن بيش از بيست نفر از نزديکان خود را به چشم ديد به حق ميتوان او را«ام المصائب» ناميد، از اين رو زينب (س) مادر سه شهيد، خواهر هشت شهيد، عمه نه شهيد و خاله سه شهيد و مادر خواهر ديني و عاطفي همه شهيدان کربلا به حساب مي آمد.
از سوي ديگر او سرپرست کاروان آزادکان از کربلا تا کوفه و شام بود و ايراد خطبه ها در آن شهرها و مبارزه سر سخت و بي امان با يزيديان و اداي وظيفه سنگين پيام رساني خون شهيدان و … بر مصيبتهاي آن جناب ميافزود، اما با اين همه، زينب، با تحمل و صبر تمام اين بار را به دوش کشيد و به مقصد واقعي آن رسانيد که امام سجاد(ع) ميفرمايد: با همه مصيبت و مشقتي که بر عمه ام وارد شد، نماز شبش ترک نشد. و حتي نقل شده که امام حسين(ع) در آخرين وداع به خواهرش فرمود: «يا اٌختاه !لا تَنسَيَّني في نافلة الليل: اي خواهر! برادرت حسين(ع) را در نماز شب فراموش نکن».
اين درخواست امام(ع) از خواهرش زينب صرف نظر از اين که مقام بسيار والا و جايگاه معنوي و عرفاني فوقالعادهي زينب را گوشزد ميکند بيانگر پيشبيني آن امام از صبر و بردباري حيرتانگيز زينب در صحنهي قرباني دادنها و قبول نيابت خاص از سوي امام معصوم(ع) و ايراد خطبههاي روشنگر در جمع دشمن نابکار و توجه خاص به انجام عبادتهاي مستحب و نمازهاي نافله و… در اين ايَام دشوار بيانگر شخصيت معنوي و عرفاني حضرت زينب(س) است که براي ارائه ي الگوي صبر و برد باري از او بايد نام برد31.
نتيجهگيري
آن چه از آيات و روايات مذکور بدست مي آيد اين است که انسان در تمام لحظات و مراحل زندگي خود چه امور شخصي، چه اجتماعي، چه معنوي، در جنگ و جهاد، در ادب و اخلاق و در مقابل گناه و طاعت، فقر و غنا بيماري و سلامت، مصايب و خوشي ها و … همه و همه نيازمند صبر و شکيبايي است که اگر انسان در مقابل آن ها صبر کند مي تواند پيروز شود و هم در دنيا به موفقيتهايي دست يابد و هم در آخرت مژده و بشارت براي اوست و بهشت جاويدان از آن او خواهد بود، آن گونه که امام حسين(ع) به خاطر صبر و بردباري که در راه طاعت و اجراي امر و فرامين خداوند داشت هم در دنيا نام و ياد و راهش جاودانه ماند هم در آخرت به بالاترين مقام و جايگاه بهشتي نزد خداوند متعال رسيد.
********************************
منابع:
1- اخلاق کريمان، مقام صبر، اميد آقايي، ص 30 .
3- اخلاق کريمان، مقام صبر، اميد آقايي، ص14 .
3- اخلاق کريمان، مقام صبر، اميد آقايي، ص31 .
4- فلسفه و عوامل جاودانگي کربلا
5- فضايل اردوگاه حسين(ع) و رذايل اردوگاه اموي در آينهي قرآن، محسن رياضي، پايان نامهي کارشناسي ارشد، چاپ نشده، 1390?
6- فضايل اردوگاه حسين(ع) و رذايل اردوگاه اموي در آينهي قرآن، محسن رياضي، پايان نامهي کارشناسي ارشد، چاپ نشده، 1390?
7- تفسير نمونه، ج1، ص 535
8- تفسير نور، ج1، ص 340
9- اخلاق کريمان، مقام صبر، اميد آقايي، ص 18 .
10- تفسير نور، ج2، ص 165
11- تفسير نمونه، ج17، ص 54?
13- وسايل الشيعه، ج15، ص363?
13- اخلاق کريمان، مقام صبر، اميد آقايي، ص33
14- اصول کافي، ج 3، ص 90?
15- کامل الزيارات، ترجمه ذهنى تهرانى، ص 165?
16- حکمتنامهي امام حسين(ع)، ج 1، ص 359?
17- فضايل و سيره امام حسين(ع)در کلام بزرگان، ص81?
18- فضايل، مصايب و کرامات حضرت علي اصغر(ع)، ص133?
19- فضايل و سيره امام حسين(ع) در کلام بزرگان، ص 314?
30- فلسفه و عوامل جاودانگي کربلا، ص 77 .
31- فلسفه و عوامل جاودانگي کربلا، ص 199
برگرفته از سایت ائمه جمعه کشور
«حسين در طول نهضت حماسي خود خاندان و همراهان خود را چنان با استقامت و پايداري آشنا نمود كه هر يك جلوهاي از استقامت حسيني شدند در اين ميان، حضرت زينب چنان درس آموخت كه استقامت و پايداري او پس از عاشورا در دوران اسارت و روياروئي...
حضرت علي اصغر (ع) که کوچکترين شهيد کربلا بودند شايد سن زيادي نداشت ولي ويژگي هاي مختلفي از او در کتاب ها آمده است که به شرح زير با هم مرور مي کنيم 1 ـ در توصيف او آمده است:«اَشبَهُ النّاسِ بِرَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله) »...
براي حالت انتظار فرج و گشايش در امور،سلسله مراتبي وجود دارد که با توجّه به نوع مشکلي که چشم به راه حل آن هستيم ،تنظيم مي گردد. 1. انتظار در جهت گشايش امور شخصي اوّلين و ضعيف ترين مراتب انتظار ،انتظار براي گشايش در امور شخصي خود و...
تعليم و تعلم از شئون الهي است و خداوند، اين موهبت را به پيامبران و اولياي پاک خويش ارزاني کرده است تا مسير هدايت را به بشر بياموزند و چنين شد که تعليم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرينش درآمد. انسان نيز با پذيرش اين مسئوليت، نام خويش...
عيد نوروز سرآغاز طراوت طبيعت و جوان شدن جهان و تازه شدن فضاي زندگي طبيعي انسان است. نوروز جشن بالندگي طبيعت، جشن آغازي دوباره و جشن ايرانيان كهن است. مورخان نوروز را جشن همگاني در فرهنگ ايران و بين النهرين و آيين نوروزي...