خطبه های صوتی نماز جمعه شهرستان بردسکن 1-10-1396
خطیب حجت الاسلام والمسلمین امینی امام جمعه محترم شهرستان بردسکن
خطبه اول
خطبه دوم


















سلام علیکم و رحمة الله. أعوذ بالله مِنَ الشيطانِ الرَجيِم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ
الرَّحِيمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعينُهُ وَ
نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْتَهْديهِ وَ نَتَوَکَّلُ عليه وَ نُصَلّی وَ نُسَلِّمُ عَلی
حبيبه وَ نجيبه سیدِ رُسُلِهِ وَ حافِظِ سِرِّهِ بَشيرِ رَحْمَتِهِ وَ نَذيرِ نِقْمَتِه
أَباالقاسِم المُصطَفی مُحَمَّد وَ عَلی آله الاَّطیَّبینَ الاَّطهَرینَ
المَعصُومینَ المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّما بَقیَّةِ الله فِی
الأرَضین وَ اللَّعْنَهُ دائِم عَلَى أَعْدَائِهِمْ اعداء الله مِنَ الان الی يَوْمِ لِقاءالله اوصيکم و نَفسی عباد الله بِتَقوی الله و طاعَة و اجتنابِ مَعصِیَتهِ.
خودم و شما نمازگزاران، سنگرنشینان جمعه را به رعایت تقوای
الهی و دوری از گناه و معصیت سفارش میکنم و بر اتصاف به تقوا، برای خودم و شما
نمازگزاران، از خداوند متعال و منان، استعانت و استمداد میجویم و همچنین بر طاعت
و بندگی خدا، خودم و شما را سفارش میکنم و از حرام و ارتکاب حرام، خودم و شما
نمازگزاران را به ترک حرام، توصیه و سفارش میکنم. امیدواریم انشاءالله خداوند
متعال، همۀ ما را توفیق بدهد در طاعت و بندگی او، ثابت قدم باشیم و قدمهای ما را
خداوند بر بندگی خودش، صابت بدارد و در صراط مستقیم خودش، نلغزاند.
در ادامۀ مباحث و
مطالب هفتههای گذشته، در رابطه با اینکه ما وظیفه داریم هم مال خودمان را و زندگی
خودمان را از آلودگی به حرام حفظ کنیم و هم روح و جان خودمان را و خداوند در این
صورت فرموده است که: )وَاللَّهُ يُحِبُّ
الْمُطَّهِّرِينَ ( خداوند انسانهای پاکیزه را دوست دارد. هم
پاکیزگی ظاهری و مهمتر از آن، پاکیزگی باطنی و دل انسان. لذا فراوان داریم مطالبی
که دلالت میکند بر لزوم توجه به طهارت باطنی و دستورات ظاهری اسلام را هم ما وقتیکه
یک نگاهی به آنها میاندازیم، میبینیم باز از قِبَل آن دستورات ظاهری و اوامر و
الزامات ظاهری، بازهم خداوند هدف آن باطن ما را خواسته است که تطهیر بشود. لذا یکی
از مستحباتی که در روز جمعه، بزرگان دستور دادند غسل جمعه هست، در دعای غسل جمعه
که یک عمل ظاهری هست که انسان میرود غسل میکند، بدن خودش را در ظاهر تطهیر میکند؛
ولی در دعایی که هنگام غسل جمعه گفته میشود، ما میبینیم هدف آن، روح را بازهم و
دل انسان را و باطن انسان را قرار داده است برای تطهیر از آلودگیها؛ لذا سفارش
شده است که در هنگام غسل جمعه، ما این دعا را داشته باشیم که پروردگارا «طَهِّرْ
قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بِها دِینِی وَ تُبْطَلُ بِها عَمَلِی.» «اللَّهُمَ
طَهِّرْ» خدایا، پروردگارا، پاکیزه گردان از قِبَل این عمل ظاهری که غسل جمعه هست،
پاکیزه گردان بهوسیلۀ آن، دل مرا و قلب مرا از آنچه که باعث میشود دین من از بین
برود و یا اعمال صالح من باطل بشود. لذا شکل عمل، یک عمل ظاهری است، غسل جمعه؛ ولی
مغز آن و باطن آن، درخواست تطهیر و پاکیزگی روح و دل انسان هست از آلودگیها. لذا
بسیار مهم هست این موضوع و این مبحث و در ادامۀ بحث هفتههای گذشته که در رابطه با
عوامل معنوی افزایش رزق و روزی بحثمان بود، یکی از آنها عرض کردیم پرداخت حقوق
واجبی است که در مال انسان پیدا میشود، در این رابطه، این هفته تصمیممان بر این
است انشاءالله یک مصادیقی را از مصادیق حرام که البته روشن و واضح هست برای همۀ
مسلمانها؛ اما جهت یادآوری و تذکر برای گوینده و شنونده، لازم هست بعضی از مظالب
گفته بشود و علاوهبر آن، اگر فرصتی شد، در این هفته، مصادیق شغلهای حرام و
همچنین آثار و تبعات حرام که در این هفته نخواهیم به این رسید؛ ولی آنچه در این هفته
من هدفم هست که بیان بکنم، همان مبحث اول، اگرچه عرض کردم همۀ عزیزان میدانند؛
اما از باب تذکر که تذکر دادن برای مؤمنین، نافع هست و ما باید تذکر بدهیم خوبیها
را عرض میکنم خدمت عزیزان. خب، رسول گرامی اسلام فرمودند که: «أُحِبُّ» شخصی آمد
خدمت حضرت، گفت: «یا رسول الله، من دوست دارم که دعایم مستجاب بشود.» «أَحَبَّ
أَنْ یُسْتَجَابَ دُعَائی» دوست دارم دعایم مستجاب بشود. اهمیت این مبحث را من این
روایت را عرض میکنم. حضرت فرمودند: «طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ
الْحَرَامَ.» اگر میخواهی دعایت مستجاب بشود، باید غذای خودت را، خوراک خودت را،
حلال کنی و حرام وارد بطن و شکم خودت نگردانی. با این شرط، دعایت مستجاب میشود.
لذا بحث بسیار مهمی هست؛ پس ما امروز در این خطبه، بعضی از مصادیقش را تذکراً برای
نمازگزاران عرض میکنیم.
اولین مصداقی که همۀ
ما از حرام میشناسیم، بحث دزدی و سرقت هست. اگر خدایینخواسته کسی از طریق دزدی،
سرقت، رشوهخواری، چیزی را آورد وارد زندگیاش کرد، این از مصادیق حرام است. باید
خیلی مواظب باشیم که از این طریق، چیزی وارد زندگیمان نشود. دزدیها چه آن دزدیهای
سنتی، چه دزدیهای مدرن امروزی. فرق نمیکند. خلاصه با دزدی، چیزی وارد زندگی
انسان نشود.
دوم که در روایات،
فراوان داریم، خیانت در امانت هست. اگر کسی امانتی را به انسان سپرد، خدایینخواسته
آن امانت را انسان در آن خیانت کرد، اینهم یکی از مصادیق حرام هست که وارد زندگی
انسان میشود. حالا امانت دیگر مصادیق فراوانی دارد. همه بحمدالله آشنا هستید،
گاهی چکی را کسی بابت مثلاً فرض کنید پشتوانۀ سند ازدواج میدهد. طرف میرود به
اجرا میگذارد. گاهی چکی را به رسم امانت، برای اینکه خلاصه خاطرش جمع باشد که
این طرف دین خودش را میدهد، میرود میگذارد، طرف قبل از آنکه وقتش برسد، چک طرف
را به اجرا میگذارد. گاهی چک را مثلاً به کس دیگری میدهد. شما را المین دانستهاند.
چک را به شما دادندن. شما چک را به کس دیگری میدهی. اینها همه از مصادیق خیانت
در امانت هست و حرام را وارد زندگی انسان میکند.
سوم، فرمودند که کمکاری
هست. به هرحال هرکسیکه در هر جا یک کاری را قبول کرد، قبول کار و شغل یک موضوع
هست، مزدی که به او میدهند، یک موضوع دیگری هست. بنده وقتیکه طلبگی را پذیرفتم،
یعنی آمدم که با این کسوت، خدمت کنم به دین. حالا شهریهام کم شد، زیاد شد، آن
مسئلۀ دیگری است. من نمیتوانم از کار خودم بزنم، به بهانۀ اینکه حقوقم کم است.
کارمندهایی که خلاصه در نظام دارند کار میکنند، اگر چنانچه حقوقشان به نظر خودشان
کم آنژمد، از کارشان اگر زدند، این مصداق حرام است؛ یعنی همان کمی هم که میگیرند،
حرامش میکنند؛ چون از کارشان دزدی کردند؛ لذا مصداق حرام، یکیاش کمکاری است. در
هر شغلی که باشیم. طلبگی باشیم برای منبرمان، برای مسجدمان، برای فعالیتهای
فرهنگیمان. کارمند دولت باشیم، کارگر شهرداری باشیم، کارگر معمولی باشیم، برای
دیگران کار میکند انسان. قبول کردیم کاری را، خلاصه نمیتوانیم از آن کار کم کنیم
به بهانۀ اینکه مثلاً حقوقش کم است. نمایندگی مجلس هست، ریاست جمهوری هست، ریاست
قوۀ قضاییه هست، در هر بخشی که انسان قبول کرد کار را، باید خوب کارش را انجام
بدهد. کم نگذارد در کارش به بهانۀ کم بودن درآمدش مثلاً. این یکی از مصادیق آن است.
چهارم از مصادیق
حرام، کمفروشی است. بازاریهای عزیز به این موضوع توجه داشته باشند. خدایینخواسته،
در ترازو وقتیکه جنسی را میگذارند برای مشتری، دَه گرم کم بگذارند. یک گرم کم
بگذارند. فرق نمیکند. حرام اگر وارد زندگی انسان بخواهد بشود، هم اول یکمرتبه یک
سیل حرام به سمت زندگی انسان نمیآید. همین ذرات کم، وارد میشود خلاصه زندگی
انسان را مثل موریانه، زندگی را متلاشی میکند. لذا کمفروشی، بازاریان مواظب
باشند. نگویند حالا چون بازار کساد هست، مشتری گیرمان نمیآید، فعلاً همین یک
مشتری را گیر آوردیم، حسابش را برسیم مثلاً. قصابها مواظب باشند. کلیۀ کسانیکه
با ترازو سروکار دارند، با میزان سروکار دارند، کم گذاشتند در آن پلۀ ترازوی
خودشان، خلاصه این از مصادیق حرام میشود که وارد زندگی انسان میشود. غِش در
معامله و تقلب، یکی از مصادیق حرام است. مارک کالایی را عوض کنند. جنس ایرانی هست،
چون بازار خارجی خریدن گرم هست، فوراً این مارک ایرانی را بردارند، یک مارک خارجی
بگذارند. این میشود حرام. خلاصه اینجوری چیزها گاهی وارد زندگی من و شما میشود.
من و شما سر گردنهها را نمیگیریم؛ اما گاهی اینجور کارها را بیاحتیاطی میکنیم.
مارک کالا را عوض کرد، خلاصه یکجوری برق انداخت درِ مغازۀ خودش که مشتری بندۀ
خدا، به طمع افتاد از آن تزئینات ظاهریای که کرده است، به هر شکلی و در هر شغلی،
ممکن است اینجوری پیش بیاید. اینها از مصادیق حرام است. پس تقلب و غِش در معامله
هم مواظب باشیم.
یکی دیگر، نگفتن عیب
جنس است. جنس دست ما هست، متوجه عیب آن شدهایم خلاصه، حالا اگر کسی دامدار است،
گوسفند مریضی است مثلاً. میوهفروش هست، عیب میوهاش را فهمیده است. باغذار است،
پستهفروش هست، زعفرانفروش هست، عیب جنسش را خودش فهمیده است. امسال سم، بیش از حد
استاندارد زده است، به این پستۀ خودش، هیچی نگوید، طرف بیاید بخرد، اینها از
مصادیق حرام است. فراوان داریم خلاصه در همۀ مشاغل. اینکه من بعضیها را مثال میزنم،
به معنای این نیست که مثلاً این موضوع در جای دیگری نباشد. در کار همۀ ماها هست.
از بندۀ طلبه گرفته است، تا شما بزرگواران عزیز.
یکی دیگر این است که
خلاصه نپرداختن حقوق واجب که در هفتۀ گذشته، بعضی از روایتهایش را خواندم. خمس
مالش را ندهد. زکات مالش را ندهد. حقوق واجب دیگری که به مالش تعلق گرفته است، اینها
را پرداخت نکند، اینها از مصادیق حرام هست. گرفتن آنچه که حق انسان نیست. در یک
ادارهای کار میکنیم، به کارمندان نمونهاش، یک امتیازی میدهند. حالا ما کارمند
نمونه نیستیم، اما با پارتیبازی و با روابطی که داریم با آن بالادستیهایمان،
خودمان را جا بزنیم بهعنوان کارمند نمونه و از آن امتیازات، به ما هم بدهند. اینهم
میشود از مصادیق حرام. خیلی باید انسان در اینها دقت کند خلاصه.
تشویقاتی که گاهی میکنند.
بعضی وقتها یک مسئول ادارهای در یک ردۀ خاصی که قرار میگیرد، حقوق خاصی دارد.
همان یکیدو سال آخر کارش، این را میآیند مدیر میگذارند، برای اینکه حقوق بیشتری
به او بدهند. یعنی این بیچاره از اول عمرش سالم زندگی کرده است، همین یکی دو سال
آخر بازنشستگیاش فقط برای اینکه حقوقش برود بالا، این را مدیر گذاشتند. یک حقوق
بیشتری به او بدهند، ۲۸ سال خدمت صادقانه و حلال را دو سال آخر، حرام میکنند. خیلی
باید مواظب باشیم. اینها از مصادیق حرام هست. یک امتیازی که حق انسان نیست. چرا،
روال معمولش، انسان خلاصه طی میکند، آن حرفی نیست؛ اما اگر بندهای که شایستگی
این پست را دارم، فقط برای اینکه حقوقم برود بالا و بیشتر بگیرم، من را بدون
شایستگی و بدون طی کردن مراحل ارتقاء درجۀ شغلی، یک پست و مقامی به من بدهند، این
میشود از مصادیق حرام. حالا شما ببینید دیگر چقدر حرام دارد دستوپای همهمان را
کمکم میگیرد. بعضی وقتها فکر میکردیم که دزدها فقط حرام هستند. الان میبینیم
نه، هممۀ ما دیگر به نوعی خلاصه داریم وارد حرام میشویم بحمدالله! زندگانیهایمان
دارد آلوده میشود. خلاصه باید خیلی مواظب باشیم، اگر بخواهیم از این آلودگیها
نجات پیدا کنیم. اینجاست که میبینیم یکمرتبه یکجوری شده است که همۀ ما خلاصه
مبتلا شدیم به حرام و بدون اینکه متوجه هم بشیم.
مورد دیگر استفادۀ
شخصی از بیتالمال است. از ماشین بیتالمال استفادۀ شخصی بکند انسان. از تلفن بیتالمال
استفادۀ شخصی بکند. از خودکار بیتالمال استفادۀ شخصی بکند. از کاغذ بیتالمال
استفادۀ شخصی بکند. اینجاها که میرسیم، کمکم میبینیم که خلاصه مسئولیت پذیرفتن
و مدیریت در این نظام جمهوری اسلامی، چقدر سخت میشود و آنهایی که به راحتی برای
اینکه مسئول بشوند و رئیس بشوند و خلاصه به جایی برسند، چقدر خودشان را به آبوآتش
میزنند، باید یکمقدار مواظب آخرتشان بشوند که در آخرت خودشان را حداقل آتیش
نزنند. خلاصه یکیاش این است که استفادۀ از بیتالمال، استفادۀ شخصی، اینهم یکی
از مصادیق حرام است. حالا من یک نمونه را در اینجا چون الان موقعی است که خلاصه
دولت بودجه را به مجلس داده است و وقتی است که نمایندگان مجلس و وزرا و اینها در
تلاش هستند که از این بودجهای که دولت به مجلس داده است، هرکدام به قول ماها، یکجورهایی
برای خودشان یک آتشی بهسمت نان خودشان بکشند. «یَجُرُّ النّارَ إلی قُرْصِهِ» همه
در تلاش هستند الان. خب بعضی زمزمهها هم شنیده میشود که انشاءالله صحت نداشته
باشد که نمایندگان برای افزایش حقوق خودشان هم مثلاً در تلاش هستند. انشاءالله که
اینجوری نباشد. من این را عرض میکنم که همۀ ما بههوش باشیم خلاصه، اخبار را
دنبال کنیم. مسئولین، نمایندگان، فردای قیامت را در نظر بگیرند. نقل میکنند که
وقتیکه شهید مدرس، در سال ۱۳۰۶ بودجۀ سال را به مجلس میبرند، وقتیکه مطالعه میکند
تو این بودجه، متوجه میشود که یک مبلغی را برای اضفه حقوق نمایندگان مجلس خلاصه
درنظر گرفتند که خود مرحوم مدرس هم یکی از نمایندگان است که اگر این بودجه و این
خلاصه برنامۀ بودجه تصویب بشود، یک چیزی هم گیر خود مدرس میآید. چقدر خوب است
حالا، شانس اگر انسان داشته باشد، اینجوری گاهی پیش میآید؛ وإلا بیشانس باشد که
نه. نگاه میکند، میبیند که خلاصه تو این بودجه، اینجوری به وجود آمده است که یک
بخشی از این بودجه، میآید جزو اضافه حقوق برای مجلسیان قرار میگیرد. ایشان خلاصه
با صدای بلند، بحث وکالت و ولایت را در مجلس مطرح میکند. خوب دقت کنید. این روزها
سروصداهای مجلسی و دولتیها را در این هیروویرها، پیگیری کنید. ببینید چقدر مقید
به بیتالمال هستند. خلاصه آنجا بحث ولایت و وکالت را مطرح میکند و میگوید گمان
میکنم که ما آمدیم اینجا بگوییم وکیلیم، وکیل و ولیّ نیستیم؛ چون بحث بین ولیّ و
وکیل، اگر کسی ولیّ شد، خب ولیّ یک اختیاراتی دارد. میتواند بههرحال خودش شخصاً
تصمیم بگیرد. شهید مدرس میفرماید. ولی ما که وکیل هستیم، وکیل این است که نظر
موکلین را بداند. خلاصه مردمی که به تو رأی دادهاند، وکیل شدهای، اینها چه میگویند.
آیا راضی هستند که تو برای خودت یک حقوق بیشتری قرار بدهی. ایشان میفرمایند بنده
از تمام موکلین خودم، اصطلاح آن روز، که سیکرور باشند، یکی را نمیدانم که راضی
باشد حقوقتان را سیصد تومن اضافه کنید یا به مرز سیصد تومن برسانیم. ایشان میفرمایند
من یکی را نمیدانم که رضایت داشته باشد که ما بخواهیم حقوق خودمان را اضافه کنیم.
ما وکیل این مردم هستیم. باید ببینیم رضایت دارند یا نه. چرا؟ بعد خودش جواب میدهد.
چرا راضی نیستند مردم؟ میگوید برای اینکه مردم ندارند. ندارند. فقیر هستند. بیچیز
هستند. مردم اینجوری هستند. کِی وقتیکه فقیر هست یک کسی راضی است که باز به یک
آقایی بیشتر بدهند، او در فقر خودش بیشتر هی دستوپا بزند؟ لذا این ایام الان
بودجه در مجلس است. دارند تصویب میکنند. دارند چانهزنی میکنند. حالا شما یک
دقتی بکنیم. ببینید این آقایان مسئولین، وزرا، نمایندهها، قوۀ قضاییه و همه و
همه، اینها برای کی دارند خلاصه چکوچونه میزنند. چقدر آن به نفع موکلینشان است
و چقدر به نفع خودشان است. اینهم یکی از چیزهایی است که خلاصه حرام را میآورد
وارد زندگی انسان میکند. از مصادیق حرام، یکیاش هم این است خلاصه. استفادۀ شخصی
از بیتالمال. امیدواریم انشاءالله خداوند متعال، همۀ ما را از ابتلاء به حرام
حفظ بگرداند.
- الهی آمین.
زندگی ما را از
آلودگی به حرام، خدایا حفظ بگردان.
- الهی آمین.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ
الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ. وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَد
- اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
پایان خطبۀ اول
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَحْمَدِهُ وَ نَسْتَعينُهُ وَ
نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْتَهْديهِ وَ نَتَوَکَّلُ عليه وَ نُصَلّی وَ نُسَلِّمُ علی
حبيبه وَ نجيبه سیدِ رُسُلِهِ وَ حافظ سِرِّهِ بشيرِ رحمتهِ وَ نذير نقمته أبِی
القاسِمِ المصطفی مُحَمَّد وَ علی آله الاَّطیَّبینَ الاَّطهَرینَ المَعصُومینَ
المُنتَجَبین وَ لَا سِیَّمَا بَقیة الله فی الأرضین وَ صلاة وَ سلام علی بن
ابیطالب علیه السلام و فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین وَ الحَسَن وَ الحُسَیْن
سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ و علی بن الحسین و محمد بن علی وَ جعفر بن
محمد وَ موسی بن جعفر وَ علی بن موسی وَ محمد بن علی وَ علی بن محمد وَ الحسن بن
علی وَ الحجة قائم المهدی صلوات الله علیهم الاجمعین وَ اللَّعْنَهُ دائم عَلَى
أَعْدَائِهِمْ اعداء الله من الآن الی يَوْمِ لقاء الله.
)اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ
أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
(
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ خَیْرِ اَعْوانِهِ وَ أَنْصَارِهِ. وَ
الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه اوصيکم و نَفسی عِبادَالله بِتقوی الله.
مجدداً در خطبۀ دوم، خودم و شما نمازگزاران را به رعایت
تقوای الهی و دوری از گناه و معصیت سفارش میکنم و از خداوند متعال و منان میخواهیم
که همۀ ما را به صفت تقوا و به زیور تقوا بیاراید.
مناسبتهایی هست که نیاز به تذکر دارد. ولادتهایی را داریم
در این ایام، در ماه ربیعالثانی، ولادت باسعادت امامحسن عسکری(ع) را داریم.
ولادت حضرت عیسیمسیح را داریم. تبریک عرض میکنیم به عموم مسلمانان و مسیحیان،
ولادت این پیغمبر بزرگ اسلام را و ولادت پدر بزرگوار امامزمانمان، امامعسگری(ع)
را به منتظران امام عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و مناسبتهای دیگری را داریم
که نیاز به تذکر هست. تشکیل نهضت سوادآموزی را داریم در پنجشنبه ۷دیماه و شنبۀ
هفتۀ بعد هم که ۹دیماه روز به یاد ماندنی حماسۀ بابصیرت مردم ایران که فتنۀ ۸۸ را
حضور آنها در ۹دی جمع کرد و این روز باید برای همیشه در تاریخ کشور ما انشاءالله
احیا و زنده نگه داشته بشود. بر ای اینکه فتنهها همیشه علیه این کشور ما هست و
حضور بابصیرت مردم درواقع آن چیزی است که خنثی میکند این فتنهها را. برای همه
نوع فتنه، ما باید خودمان را آماده داشته باشیم. فتنههای خلاصه صغیر، فتنههای
کبیر، فتنههای اکبر. اینها در روند این انقلاب هست، هم از بیان و سخن کسانیکه
به ظاهر چهرههای مذهبی دارند، هم از سخن و بیان کسانیکه چهرههای سیاسی دارند،
هم از بیان و سخن کسانیکه مهرههای اقتصادی هستند، هم از بیان و سخن کسانیکه
چهرههای اجتماعی هستند. ما خلاصه این انقلابی که منافع و منابع منفعتی استکبار
جهانی را درواقع قطع کرده است، باید خودمان را برای مقابلۀ با استکبار جهانی، با
این فتنهها هم آماده بکنیم و مهم پیروزی در این فتنههاست؛ چون رنگوروهای مختلفی
دارند. اگر انسان در این فتنهها، بر کسانیکه تزویر میکنند، بر کسانیکه تملق میکنند،
رنگبهرنگ میشوند با هر سیاستی، به دنبال منافع خودشان هستند و رنگوبوی آن قالب
را به خودشان میگیرند، ما بتوانیم اینها را شناسایی بکنیم و علیه آنها خلاصه
جبههای تشکیل بدهیم، این مهم است؛ وإلا در جنگ که دشمن روبهروی انسان قرار گرفته
است و مشهور به دشمنی است و تظاهر به دشمنی میکند، پیروزی در آنجا، نسبت به
پیروزی در این جبهه، شاید خیلی کمهزینهتر باشد؛ لذا ما باید با بصیرت خودمان، انشاءالله
برای رویارویی و مقابلۀ با این فتنهها، آماده باشیم.
خب، مقام معظم رهبری سال را «اقتصاد مقاومتی، تولید و
اشتغال» نامگذاری کردند. ما الان در فصل چهارم این سال قرار گرفتیم. از امروز اول
دیماه، فصل چهارم سال و دیگر سه ماه دیگر از این سال مانده است. وقتی است که
دولتمردان یک ارائۀ کاری بدهند خلاصه، گزارشی بدهند از چقدر در بحث تولید، در بحث
اشتغال، توفیقاتی داشتند، اینها را بیایند بیان کنند. نهتنها در زبان آمار که
این زبان بههرحال خیلی قشنگ حرف میزند، آمار میدهد. در واقعیتهای اجتماعی هم
ما شاهد آن باشیم. اینجوری گزارشی بیایند بدهند. خب، بحمدالله کارهای خوبی شده
است قطعاً؛ اما آنچه که وظیفۀ مسئولین هست، این است که این کارها را به اطلاع مردم
برسانند که مردم تصدیقشان بکنند. گاهی بنده میآیم اینجا یک گزارش میدهم برای
مردم. مردم هم میشنوند با بزرگواری در روبهرویم چیزی نمیگویند؛ اما ته دلشان هی
میگویند: «دروغ میگویی. دروغ میگویی.» اینجوری خیلی بد است. هم نشاندهندۀ بیاعتمادی
مردم به مسئولین میشود، هم اینکه این گزارش، گزارش کاملی نیست. باید بیایند
خلاصه، این توقع از ما در فصل آخر سالی که به نام تولید و اشتغال مقام معظم رهبری
نامگذاری کردند، قرار داریم.
مقام معظم رهبری فرمودند نمیشوند مشکلات مردم و گلایههای
مردم را نادیده گرفت. این واقعیتی است، بههرحال بعضی وقتها، مسئولین چشم بر گلایههای
مردم میبندند. کار ندارند حالا مردم چجوری دارند قضاوت میکنند، گلهمندی مردم.
مقام معظم رهبری میفرمایند نمیتوانیم که مشکلات مردم و گلایههای مردم را اینها
را نادیده بگیریم و فقط بگوییم حرف، حرف خودمان هست. لذا مقام معظم رهبری فرمودند
که برای رفع مشکلات مردم، سه امر محوری باید در دستور کار دولتمردان قرار بگیرد.
آیا این کارها اتفاق افتاده است. اول مقام معظم رهبری میفرمایند تولید کار و
اشتغال برای نسل جوان پراستعداد و پرشمار کشر هست. ما چقدر جوان بااستعداد داریم.
چقدر جوان خلاصه مستعد داریم. فراوان و اینها برای کار و اشتغال آماده هستند. اینها
یکمقدارش دست خود این عزیزان هست؛ ولی یکمقدارش هم دست مسئولین و متولیان امر
اشتغال این جوانها عزیز هست که باید این را وارد بشوند. تولید کار و اشتغال برای
نسل جوان که اگر مشکل این نسل حل بشود، خیلی از مشکلات در کنارش حل میشود، یک
جوانی که تازه زندگیاش را شتکیل داده است، اگر یک کار آبرومندانهای داشته باشد،
خب این زندگی، زنش، بچههایش، همۀ اینها تأمین میشوند. دیگر آنها آواره و
آویزان این طرف و آن طرف نمیشوند؛ ولی اگر خدایینخواسته آطل و باطل باشد، خودش
احساس پوچی میکند، گاهی میآیند خلاصه جوانها حرفهایی میزنند که انسان نگران
هست و بعد خانوادهاش هم مجبور هستند به این یکی و آن یکی متوسل بشوند، متمسک
بشوند، آن کرامتشان را زیر پا بگذارند برای یک لقمۀ نانی. این خیلی برای نظام مقدس
جمهوری اسلامی، سقیل و سنگین است که بخواهد یک کسی کرامتش را برای نان زیر پا
بگذارد. این پسندیده نیست؛ یعنی با شعارهای اسلامی، مخالفت دارد این موضوع. لذا
این یکی از محوریترین کارها، مقام معظم رهبری میفرمایند هست.
دوم، مبارزۀ با فساد اقتصادی در دستگاه. در دستگاههای
دولتی خلاصه از خارج قاچاق وارد کردن که دست ما مردم عادی نیست که. ایهاالناس، شما
مردم، چند نفرتان میتوانید از خارج قاچاقی کالا وارد بکنید؟ بدون ارتباط با یک
مسئولی، بدون خلاصه پارتیای، بدون افرادی که نفوذ داشته باشند در دستگاهها، کسی
میتواند واقعاً کالای قاچاق وارد بکند. بعید میدانم و این را باید خلاصه جدی با
این مبارزه بکنند. چرا وقتیکه بحث مبارزۀ با این گروهها پیش میآید، داد یک عدهای
بلند میشود که میبیینم خودشان نقشی دارند توی این نظام. خودشان خلاصه مسئولیتی
دارند در این نظام. داشتهاند در این نظام. حالا تا میخواهند با اینها برخورد
کنند، داد آنها بلند میشود، یکمرتبه عَلَم مخالفت بلند میکنند به شکلهای
مختلف و خلاصه خودشان را حاضر هستند از نظام و از کشور جدا کنند که آبرویشان را
حفظ کنند که با آنها برخورد نشود. به همه تهمت میزنند، وقتی میخواهد با آنها
برخورد جدیای صورت بگیرد. این عَلَمهای مخالفت این بسنشینیهایی که میشود و
خلاصه حمایتهایی که از بعضی از افراد میشود، یکی نشأت گرفته از همین موضوع است. میفرمایند
یکی از کارهای محوری در بحث رفع مشکلات مردم، این است که مبارزۀ جدی با فساد
اقتصادی در دستگاههاست که اگر عزم همگان بر آن قرار نگیرد، همۀ تلاشهای دولتهای
کنونی و قبلی، همۀ اینها از بین خواهد رفت و مردم به نظام بدبین خواهند شد. این
مقام معظم رهبری محور دوم.
و سوم میفرمایند از همه مهمتر، وحدت ملی و یکصدایی
مسئولان و خواص است که اگر مخدوش شود، هیچ حرکت سازندهای به سامان نمیرسد. مردم
مؤمن و فداکار، مقام معظم رهبری میفرمایند اینها هستند زیر پرچم اسلام، باهم
متحد هستند و حمایت میکنند؛ اما آنکه ما الان کسر و کمبود در ناحیۀ مردم برای
انقلاب نداریم. مردم فهیم و آگاه و بابصیر تما، در همۀ صحنهها حضور دارند؛ اما از
این فراز فرمایش مقام معظم رهبری، برمیآید که خلاصه در مسئولین یک مشکلاتی است.
آنها دارند کم میگذارند برای این مردم خوب، برای این انقلاب. آنها هم بایستی
خلاصه بیایند و واقعاً اگر میخواهند مبارزه کنند با این مشکلاتی که الان مردم با
آنها دست به گریبان هستند، باید آنها بیایند به صراط مستقیم درواقع هدایت بشوند.
امیدواریم انشاءالله خداوند متعال، عاقبت امور همۀ ما را ختم به خیر بگرداند.
- الهی آمین.
و ما و مسئولین را در صراط مستقیم خودش ثابتقدم بدارد.
- الهی آمین.
زندگانی ما مسئولین را از حرام پاک گرداند.
- الهی آمین.
آنجایی که به لطف خدا بستگی دارد، خداوند لطف کند که به
حرام نیفتیم ما مسئولین، آنجایی هم که به قوۀ خلاصه قانون و قضایی نیاز دارد، آنها
جدی باشند خودشان. زیر پایشان لق نباشد، بتوانند برخورد کنند با مفاسد. آنها
برخورد کنند و آنجایی هم که نیاز به حضور مردم دارد برای اینکه خلاصه پاسخی بدهند
به این کارهای مسئولین، انشاءالله مردم ما هم دریغ نکنند و در پایان هم تشکر میکنم
از دستاندرکاران برگزارکنندۀ یادوارۀ شهدای حوزه و دانشگاه که بحمدالله مجلس خوبی
برگزار کردند. از همهشان تشکر میکنم. از حضور خوب مردم هم تشکر میکنم.
خدایا ما را یکان به خودمان وامگذار.
- الهی آمین.
گناهانی که مانع استجابت دعا میشود، از ما ببخش و بیامرز.
- الهی آمین.
عاقبت امور ما را ختم به خیر بگردان.
- الهی آمین.
و خدایا، دلهای ما را به نور قرآن روشن و منور بگردان.
- الهی آمین.
رهبر فرزانۀ انقلاب، خدمتگزاران صدیق نظام، بر توفیقات و
تأییداتشان بیفزای.
- الهی آمین.
انشاءالله تلاوتی که عزیز دلمان خواهد داشت، از آیات کریمۀ
قرآن، این نوجوان خلاصه بردسکنی که افتخار همۀ ما هست و در استان و کشور بحمدالله
نمونه شده است این آقا سینا فتحی، دقایقی خواهش کردیم از این عزیز که بیاید تلاوت
زیبایی داشته باشد و انشاءالله عزیزان هم صبوری خواهند کرد و تحمل خواهند نمود که
انشاءالله فیض خواهیم برد همۀ ما، انشاءالله خداوند وجود این جوانها و نوجوانها
را از جمیع بلایا و حوادث حفظ بگرداند.
- الهی آمین.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ
الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ. وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ) .
صدق الله العلی العظیم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
پایان خطبۀ دوم